تکپارتی(درخواستی)P3

با شل شدن دستات دستات دور گردنش محکم تر به بغلت گرفت
با داد و صدای گریه اش که کل مکانو در بر گرفته بود ادامه داد:نهههه ا.تتتتتت خواهششش میکنممم نهههه مننن بدوننن تو نمیتونم زندگییی کنم!!هقققققق ا.تتتت برگرد!نهههههه خواهش میکنمممممم هققق خواهشش میکنم برگرددد ا.ت!

ویو ا.ت؛
جونگین اینو یادت باشه که من اگه یه بار.‌.. نه بلکه هزار بارم بدونم سرنوشت این زندگی لعنتی رو برام کشیده.‌..من بی اهمیت بهش بازم عاشقت میشدم و بازم به همین شکل میمردم!:)

. . . The end
دیدگاه ها (۱۲)

سناریو(درخواستی)

تکپارتی(درخواستی)

تکپارتی(درخواستی)P2

تکپارتی(درخواستی)P1

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط